مجموعه داستان های رمان ایرانی

*بهترین رمان ها و داستان های عاشقانه *

مجموعه داستان های رمان ایرانی

*بهترین رمان ها و داستان های عاشقانه *

مجموعه داستان های رمان ایرانی

داستان ها همواره زیباست چرا که خواننده با شیره و جان اندیشه نویسنده روبروست

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

آئینه های شکسته شماره 7

چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ب.ظ

میگذاشتم و این کار تا وقتی کاملا سیر شد ادامه پیدا کرد.بعد از خوردن صبحانه اش به سمتم چرخید.گونه ام را
بوسید و گفت:
_ مرسی عمو.
بعد از روی پاهایم بلند شد و به مادرش گفت:
_ مامانی من سیر شدم.
یلدا مقداری شیر نوشید و گفت:
_ باشه مامان.برو من هم الان میام موهاتو شونه می کنم.
با این حرف عسل خواست از آشپزخانه بیرون برود که احسان صدایش زد.دختر کوچولو برگشت.احسان به یلدا اشاره
کرد و از دخترش پرسید:
_ از مامان تشکر کردی؟
عسل به مادرش نگاهی انداخت.دوید به سمتش.دستهایش را دور گردن او حلقه کرد و محکم گونه اش را بوسید.یلدا
به خنده افتاد و دستی به سرش کشید.احسان با رضایت سری تکان داد.عسل از آشپزخانه بیرون دوید و ما را تنها
گذاشت.یلدا رو به من گفت:
_ شرمنده کیوان جان همین که میای اینجا این شیطونک این همه اذیتت می کنه.
بی صدا خندیدم و گفتم:
_ این چه حرفیه زن داداش!من هم کم تو و احسان رو اذیت نکردم.
یلدا در حالیکه ظرف مربای زردآلو را که حاصل دست خودش بود جلویم می گذاشت گفت:
_ راستی مادرت زنگ زد پرسید اینجایی گفتم برگشتی اهواز و الان هم تو راهی.
سرم را به نشانه ی تشکر تکان دادم.احسان فنجانش را روی میز گذاشت و پرسید:
_ تا کی می خوای فرار کنی؟بالاخره که چی؟
اخم کردم و گفتم:
_ خب آخه مگه زوره؟من ریحانه رو نمی خوام.ولی نمیفهمم چرا بابا این همه اصرار می کنه که...
_ خب بهش حق بده.از این ور و اون ور حرف میشنوه و همین ناراحتش می کنه.
لیوان آب پرتقال را که دستم گرفته بودم روی میز گذاشتم و گفتم:

آئینه های شکسته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی