مجموعه داستان های رمان ایرانی

*بهترین رمان ها و داستان های عاشقانه *

مجموعه داستان های رمان ایرانی

*بهترین رمان ها و داستان های عاشقانه *

مجموعه داستان های رمان ایرانی

داستان ها همواره زیباست چرا که خواننده با شیره و جان اندیشه نویسنده روبروست

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

آئینه های شکسته شماره 22

يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ

آئینه های شکسته


_ خب حالا دو بار ما رو آوردی.باشه.حالا بگو چه خبر شده.چون تو تا وقتی اتفاقی نیفتاده باشه از این اعمال خیر ازت
سر نمیزنه.
بابک لبخندی زد و گفت:
_ میگم براتون حالا.بذارین اول یه چیزی سفارش بدیم بخوریم بعد.
فرشاد گفت:
_ آی گفتی.آره آره اول اصل مطلب بعد فرعیات.
بابک خندید و گفت:
_ اصل مطلب تو هم که شکمته.
این جمله اش مرا هم که تا آن لحظه ساکت نگاهشان می کردم به خنده واداشت و با همان خنده و شوخی ها هم غذا
سفارش دادیم و تا غذایمان را بیاورند مشغول صحبت شدیم.اما هر چه من و فرشاد اصرار کردیم که بابک دلیل
دعوتش را بگوید او در جوابمان فقط گفت:
_ بذارین اول غذامونو بیارن بعد.
با این جمله اش دیگر هیچ کداممان حرفی نزدیم م می دانستیم تنها وقتی اتفاق خوشایندی برایش می افتاد ما را به
شام دعوت می کند و حالا کنجکاو بودیم بدانیم چه شده و همین که غذایمان را آوردند دیگر معطل نکردیم و بابک را
سوال پیچ کردیم:
_ راستشو بگو این بذل و بخشش واسه چیه؟
_ از بابات پول گرفتی می خوای اینجوری خرجش کنی؟
_ اگه می خوای همین جا کشته نشی جوابمونو بده.
_ اه زود باش دیگه بابک سالادم یخ کرد.
بابک به حرفهای ما می خندید و چیزی نمی گفت.بالاخره فرشاد چنگالش را به طرف او گرفت و گفت:
_ یالله حرف بزن.اعتراف کن.نکنه بانک زدی.زودباش اعتراف کن.
بابک با این کار فرشاد با خنده دستهایش را به حالت تسلیم بالا برد و گفت:
_ خیله خب باشه.باشه.میگم.
هر دو چشم به دهان او دوختیم.بابک نگاهی به ما انداخت و گفت:

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی